↧
از شعرهای کوتاهم
پلک که می گذاری / زغال مردمک هایت / انگار آتش می گیرد./.../ پلک نمی زنی.../ خواب آب می بینی...
View Articleیاد قدم ها
می تونستی اشکو تو چشمای رودخونه ببینی / می تونستی لب ساحل ، پای رویاهام بشینی / می تونستی با یه خنده به غرور من بنازی / ببری بازی عشقو ، دلتو به غم نبازی / می تونستی یه دریچه ، تو شب آینه واشی / می...
View Articleاز تو ( برای مسعود کیمیایی )
ما / خرده های آینه یی شکسته ایم / و تو / سال هاست / با شکست بیدریغ خویش / به شکل ما تکثیر می شوی ......
View Article